ME

4

لبم از حساسیت باد کرده ، خارشش حسابی عصابم رو خورد کرده ، بیشتر از همه خوابم میاد .. اه خدایا چقدر اینجا غریبه .. خفه دارم میشم .. میرم داخل اتاق پنجره ها رو باز میکنم ، هوای خنک شهریور میخوره تو صورتم ، جام رو میندازم رو زمین ، اون اتاق نمیرم چون سردشون میشه اگر پنجره باز کنم ، اینجا میام تنها بخوابم . دلم میخواد از فرط سرما بخیزم زیر پتو .. اما من تخت اتاق خودم و پتوی خودم رو می‌خوام ، درسته اینجا خونه ی مامانیه اما اتاق آدم ی چیز دیگس ..

۰

2

هوا خنک شده اونقدری که لازم نیست کولر روشن باشه ، پتوم رو میارم از تو کمد و دورم میپیچم ، این خنکی لذت بخشِ ، بعد پشت سر گذاشتن تیر و مرداد داغ این خنکی بدجوری حال همه رو خوب کرده ، امیدوارم پاییز پرباری باشه و کیف کنیم ، همش سرما نباشه یکم بارون باشه .. بچه های اون کد ترم پیش می‌خوان کد یک بردارن ماهم همینطور ، خب اصلا اب مون تو یه جوب نمیره ، گروهی می‌ره کد یک که زودتر انتخاب واحد کنه .. امیدوارم اون کد ما باشیم اگه ارزشش رو داره !

۰

1

فرار کردم اومدم اینجا .. نمیدونم اینجا موندی هَستم یا نه . اما دیگه خسته شده بودم که نوشته های خصوصیم هر روز یه جا درز کنه .. تو دهن همه بپیچه . دیگه بَسَمه .. آه وبلاگ زیبای قبلیم ..

۰
MENU
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان